ای کاش بی ستاره
ای کاش پر فروغ
از روی آسمان
دو سه خورشید
سوی این کره آبی بی فروغ
بی وقفه نور بود
خورشید ما یکی بود
که، روزا به شب رسد
ماها نیازمند نور بودیم
تا به شب
هر ساعتش به روز در آید
نه آن که، شب
گر جای خاک شیشه بروید
شاید که، نور او
بتواند
روشن کند تمام زمین ما
دیگر شبی نباشد و
تاریکی زمان
از هرچه روشنی است
گُریزد
آن روشنایی خورشیدها
جارو کنند برای ابد
تخم سیاه شبانه را
من را کنار نور نشانید وقت مرگ
مرگم نمی رسد
مگر ا ز ترس روشنی
تنها به نور می نگرم
...تنها
ای کاش پر فروغ
از روی آسمان
دو سه خورشید
سوی این کره آبی بی فروغ
بی وقفه نور بود
خورشید ما یکی بود
که، روزا به شب رسد
ماها نیازمند نور بودیم
تا به شب
هر ساعتش به روز در آید
نه آن که، شب
گر جای خاک شیشه بروید
شاید که، نور او
بتواند
روشن کند تمام زمین ما
دیگر شبی نباشد و
تاریکی زمان
از هرچه روشنی است
گُریزد
آن روشنایی خورشیدها
جارو کنند برای ابد
تخم سیاه شبانه را
من را کنار نور نشانید وقت مرگ
مرگم نمی رسد
مگر ا ز ترس روشنی
تنها به نور می نگرم
...تنها
اسکنبیل

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen