دنبال پینه دوز سرکوچه رفته ام
تا عشق پاره پاره ام را
زند پینه ای جدید
دیدم که، پتک محبت نشانه کرد
در بوسه گاه سندان کهنه چرم
و زیر آن
مایه ی عشاق را
در کاسه ای چنان
که، در بر گرفته چرم های کهنه ی
کفش های گدایان عشق را
من خسته از
جویدن لب های بی سخن
از دست داداه ام
زبانی که، سوزان است
تا پینه ای زند
به کفش گداییم
گویا که، عشق
به پای زبان من
کفش نویی نموده
تا راه عشق را
ز پینه ی کفشم نشان کند
تا عشق پاره پاره ام را
زند پینه ای جدید
دیدم که، پتک محبت نشانه کرد
در بوسه گاه سندان کهنه چرم
و زیر آن
مایه ی عشاق را
در کاسه ای چنان
که، در بر گرفته چرم های کهنه ی
کفش های گدایان عشق را
من خسته از
جویدن لب های بی سخن
از دست داداه ام
زبانی که، سوزان است
تا پینه ای زند
به کفش گداییم
گویا که، عشق
به پای زبان من
کفش نویی نموده
تا راه عشق را
ز پینه ی کفشم نشان کند
آنجا
جوانه ای است
برای لبان من
برای لبان من
اسکنبیل

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen