مسجد خراب گشته ومیخانه پایدار
ادیان سراب بوده و بتخانه آشکار
گرمای یخ به فرصت ذوبش کند ظهور
در آسمان فکر شراب است برقرار
مردان مسجدی همه در خواب غفلتند
مستان به میکده هستند باور یار
مسجد مکان زمزمه هایی ز آخرت
میخانه را گناه نباشد به روزگار
مستی و راستی که، ره راست سرمد است
مسجد در اندرون شده پر از گناه کار
میخانه دایره راست قامتان خوش
خوش تر از آن که، مست به درگاه کردگار
با راستی خدای را بپرستی نه با گناه
پروردگار یاور مستان روزگار
محراب را درون خم می شناختم
محراب مسجدی شده پر از ریا به بار
ما راغم خم است به محراب می فروش
جنت پر از شراب ناب به همراه یار یار
خرم دلی که، روی به مسجد نرفته است
دلدادگان می به تماشای کردگار
ادیان سراب بوده و بتخانه آشکار
گرمای یخ به فرصت ذوبش کند ظهور
در آسمان فکر شراب است برقرار
مردان مسجدی همه در خواب غفلتند
مستان به میکده هستند باور یار
مسجد مکان زمزمه هایی ز آخرت
میخانه را گناه نباشد به روزگار
مستی و راستی که، ره راست سرمد است
مسجد در اندرون شده پر از گناه کار
میخانه دایره راست قامتان خوش
خوش تر از آن که، مست به درگاه کردگار
با راستی خدای را بپرستی نه با گناه
پروردگار یاور مستان روزگار
محراب را درون خم می شناختم
محراب مسجدی شده پر از ریا به بار
ما راغم خم است به محراب می فروش
جنت پر از شراب ناب به همراه یار یار
خرم دلی که، روی به مسجد نرفته است
دلدادگان می به تماشای کردگار
اسکنبیل

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen