آتش گرفته دل
دیوانه گشته دل
از دوری وطن
ویرانه گشته دل
گردون نمی کشد
با رغم فراق
با خاطرات خود
بیگانه گشته دل
شیدای بیکران
رسوای این جهان
از ساز بی زبان
خونابه گشته دل
دادی نمی رسد
بر دادخواه دل
کر گشته گوش دل
افسانه گشته دل
گل های باغ دل
خشکیده در قفس
در جوی خون روان
میخانه گشته دل
سوزد از آن نگاه
دل های بی پناه
بشکسته بال ها
درمانده گشته دل
دزدانه می روم
بر بام خانه ام
گشته خرابه ای
کاشانه گشته دل
راز دلم تویی
خاکت سرم کنم
در قلب من بمان
دردانه گشته دل
ساقی نمی کُشد
مردان مست را
مستانه پر کشم
پروانه گشته دل
گاهی در اندرون
شوری است در سرم
افتاده در رهش
شب نامه گشته دل
کوتاهی حدیث
جان آورد به لب
جانم به آن حدیث
بتخانه گشته دل
دیوانه گشته دل
از دوری وطن
ویرانه گشته دل
گردون نمی کشد
با رغم فراق
با خاطرات خود
بیگانه گشته دل
شیدای بیکران
رسوای این جهان
از ساز بی زبان
خونابه گشته دل
دادی نمی رسد
بر دادخواه دل
کر گشته گوش دل
افسانه گشته دل
گل های باغ دل
خشکیده در قفس
در جوی خون روان
میخانه گشته دل
سوزد از آن نگاه
دل های بی پناه
بشکسته بال ها
درمانده گشته دل
دزدانه می روم
بر بام خانه ام
گشته خرابه ای
کاشانه گشته دل
راز دلم تویی
خاکت سرم کنم
در قلب من بمان
دردانه گشته دل
ساقی نمی کُشد
مردان مست را
مستانه پر کشم
پروانه گشته دل
گاهی در اندرون
شوری است در سرم
افتاده در رهش
شب نامه گشته دل
کوتاهی حدیث
جان آورد به لب
جانم به آن حدیث
بتخانه گشته دل
اسکنبیل

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen