به سختی می توانم راه سویی بنگرم
چشمان نمی بیند
گر فکرم کاملا آشفته وهرلحظه وآنی
به سویی هم شتابان است
چشمان نمی بیند
گر فکرم کاملا آشفته وهرلحظه وآنی
به سویی هم شتابان است
چرا
خود را در این کج راه می بینم؟
که او سِری است
در بدبختی مطلق
اگر آینده ام روشن شود باید زمن او چشم برتابد
خود را در این کج راه می بینم؟
که او سِری است
در بدبختی مطلق
اگر آینده ام روشن شود باید زمن او چشم برتابد
اسکنبیل

Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen